براي او كه دوستش دارم ...

براي او كه دوستش دارم ...

عاشقانه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان


امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 88
بازدید ماه : 237
بازدید کل : 69538
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1


متن ترانه هاي فريدون فروغي

قريه

رویاهای من قریه ایست قدیمی
تو مشتی سایه اما صمیمی
قریه من به جای فولاد
چشمه رو می پرستید چشمه رو می پرستید
قریه من خوب و صمیمی
دلچسب و زیبا شعری قدیمی
اما دستی زرد آمد ز دوزخ
آتش زد بر این قریه من
با مشتی فولاد چشمه رو دزدید
بردش به سایه دادش به خورشید
قریه من رویای من بود
اون چشمه خوب دنیای من بود

حقه
 آآآآ حقه ای والله
حقه ای والله می کشی بالا
مال و منالا می کنی حاشا
بارت می لنگه الاغه لنگه
شیشه و سنگه مشتی ماشاالله
آآآآ مشتی ماشاالله
آآآآ حقه ای والله

دستات که روشه خون که بجوشه
خلق بخروشه داره تماشا
حاضر و غایب صادق و کاذب
شحنه و نایب جملگی رسوا
آآآآ مشتی ماشاالله
آآآآ حقه ای والله

حق پیشه رنجه مار سر گنجه
پنجه به پنجه گشنه و دارا
اونکه بیداره دستاش به کاره
حقو می گیره آخر دعوا
آآآآ مشتی ماشاالله
آآآآ حقه ای والله

دوتا چشم سياه داري

دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری
تو اون چشات چیا داری
بلا داری بلا داری
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

توی سینت صفا داری
توی قلبت وفا داری
صف عشاق بدبختو
از اینجا تا کجا داری
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

به یک دم می کشی ما را
به یک دم زنده می سازی
رقابت با خدا داری
دو تا چشم دو تا چشم
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

نظر داری نظر داری
نظر با پوستین پوش حقیری مثل ما داری
نیگا کن با همه رندی
رفاقت با کیا داری
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

نظر داری نظر داری
خبر داری خبر داری
خبر داری که این دنیا همش رنگه
همش خونه همش جنگه
نمی دونی نمی دونی
نمی دونی که گاهی زندگی ننگه
نمی بینی نمی بینی
که دست افشان و پا کوبان و خرسندم
نمی بینی که می خندم
آخ نمی بینی که دلم تنگه
تو این دریای چشمان سیاه رو
پس چرا داری دو تا چشم دو تا چشم
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت
من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن به جرم چهره زردم
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

 

طلوع خونين

خوش باوران زحمت کشان در خوابند
شب به دستان بت پرستان بیدار
ای جانبازان رزمندگان اکنون کجایید
انسانی مرد انسانی رفت آزادی کو
یکی آمد با پتک سیاه پرواز را کشت
ای طلوع خونین از شب تو بگریز
صبح خونبار با خون من با نور آمیز
همخاک من هم وطنم یک دو برپاخیز
شب فرو ریز با نور آمیز ای هم صدا
تو دستات خورشید بر لبهات امید
بر دشمن بستیز بر دشمن بستیز

 

طاهره

گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم دلم نکته به نکته مو به مو
میرود از فراق تو خون دل از دو دیده ام
دجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو
از پی دیدن رخت همچون صبا فتاده ام
خانه به خانه در به در کوچه به کوچه کو به کو
دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله جو به جو
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان
پرده به پرده نخ به نخ تار به تار پود به پود
در دل خویش طاهره گشت و نیافت جز تو را
صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو

 

شياد

رنج و عذاب از من
شنگی و شاب از تو
خون جگر از من
موی خضاب از تو
آی شیاد میخوای بمونی تو
اما صبر که بره می دهم جزای تو

کار و تلاش از من
راحت و خواب از تو
کاسه خون از من
تنگ گلاب از تو
آی شیاد میخوای بمونی تو
اما صبر که بره می دهم جزای تو

سوز و گداز از من
عمر دراز از تو
لطف و صفا از من
رنگ و ریا از تو
آی شیاد میخوای بمونی تو
اما صبر که بره می دهم جزای تو 

 

مرد غريب

باز یکی با غصه هاش داره آواز میخونه
وقتی غم تو دل باشه دیگه مردن آسونه
قامتش خم شده از کوله سیاه غم
چی میخواد تو روزگار جز خدا کی میدونه
کیه این مرد غریب مثل من پریشونه
میدونه همین شبو توی دنیا مهمونه

باز یکی با بار غم خودشو دار میزنه
پشت خونه دلش غم داره در میزنه
میدونه تو زندگیش دیگه خط آخره
رو سرش جغد اجل داره پرپر میزنه
کیه این مرد غریب مثل من پریشونه
میدونه همین شبو توی دنیا مهمونه

اشك حباب

اگه تو پیشم نیای
دنیا رو غمگین می بینم
پشت این غبار اشک
عشقمو ویرون می بینم
میدونم یه روز میای
بازم کنارم میشینی
پرده ی اشکو تو چشام
تو فراوون می بینی
یاد اون روز اول
پیشم تو ایوون نشستی
اون عهدی رو که بستی
پیمونشو شکستی
اگه تو پیشم نیای
دنیا رو غمگین می بینم
پشت این غبار اشک
عشقمو ویرون می بینم

بی تو ابرای خسته
به گلدونا آب نمیدن
یاد گلهای تشنه
به چشمونم خواب نمیدن
دلم تو انتظاره
بازم بهونه میگیره
برای دیدن تو
ازم نشونه میگیره
اگه تو پیشم نیای
دنیا رو غمگین می بینم
پشت این غبار اشک
عشقمو ویرون می بینم

اگه تو پیشم نیای
به گلدونا آب نمیدم
توی ایوون خونه
هیچ کسو من راه نمیدم
گلهای عشقمونو
رو شاخه پرپر می کنم
این دل غمزده رو
همیشه زندون می کنم

 

پروانه من

.خواهم تو شوی، محبوب دلم
چون نرگس من، دیوانه ی من
روید رخ من، سویت ره من
هستی چو بهشت، كاشانه ی من
پروانه من، پروانه من
بی تو چه كنم، مستانه من
آوای تو شد، هم نغمه من
ای لاله من، بردی دل من
پروانه من، پروانه من
بی تو چه كنم، مستانه من
آوای تو شد، هم نغمه من
ای لاله من، بردی دل من


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: سه شنبه 27 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه خوش خیال است ... فاصله را میگویم ...! به خیالش تو را از من دور کرده است ؟ ولی نمیداند که جای تو امن است... اینجا !!! میان قلبم ...... تلفن تماس : 09158863593 bfirozeh@yahoo.com zex_persia@yahoo.com mosafer_tanha998@yahoo.com نظر یادتون نره !!!

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب


© All Rights Reserved to asheghaneh73.http://asheghaneh73.loxblog.com/ | Template By: